غنچه ی باز

غنچه ی باز
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

ماکارونی

يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۵۷ ب.ظ
امــــــان از وقتی که تصمیم دارم ماکارونی درست کنم! از همان اول که متوجه می شود به پر و پایم می پیچد و یکریز "ماکارونی... ماکارونی" می گوید و نق می زند و ماکارونی می خواهد، تا جایی که مجبورم چندین رشته نودل خام به آقا بدهم تا برای مدتی دست از سرم بردارد و اجازه بدهد تا به پخت و پزم برسم. آنقدر هم آن ها را با ولع می خورد که آدم هوس می کند خودش هم یک رشته در دستش بگیرد و ریز ریز آن را با دندان هایش خرد کند و بخورد و مثل پسر حسابی لذت ببرد!
وقتی نوبت به آبکش کردن ماکارونی رسید و پسر این مرحله را مشاهده کرد می دود و با عجله می آید تا این مرحله را هم از دست ندهد! روی انگشتان پایش می ایستد و تا جایی که می تواند قدش را بلند کرده و دستش را دراز می کند تا به آبکش داخل سینک برسد! بعد دستهایش را تـــا مچ داخل آبکش کرده و یک پنجه ماکارونی بر میدارد! می خواهد همه را در دهانش بگذارد که چون خیلی لیز هستند، نمی تواند و بیشترش را روی زمین می ریزد و کل این زحماتش بر باد می رود! من هم برای اینکه کار به این مرحله نرسد خودم زودتر پیشقدم می شوم و مقداری ماکارونی را داخل بشقابش می گذارم تا با همان ها مشغول شود و اتفاقات مذکور رخ ندهد. اما پسر به این هم قانع نیست و در نهایت باید مقداری ماکارونی هم ته آبکش باقی بگذارم تا آقا از آبکش هم به فیضی برسند و بی نصیب نمانند!
خلاصه بعد از مدتی ماکارونی آماده می شود و ماکارونی خوردن بچه ها هم که می دانید دیگر، با آن لب و لوچه های روغنی و زردشان حساابی تماشایی است!


ماکارونی









موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۱۳
مامان غنچه ی باز

نظرات  (۱)

دایی قربونش بره چه موهاش بلند شده. چقد دلم براش تنگ شده

پاسخ:
ممنون خان دایی جون
دل پسر هم برات حسااابی تنگ شده، اینقدر دایی دایی میکنه که بیا و ببین...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی