جالب بود!!
دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۰۲ ب.ظ
پسر در حال شیر خوردن است. برای اینکه کم کم به او بفهمانم که دیگر باید کمتر شیر بخورد کلی قربان صدقه اش می روم و می گویم: گل پسر من دیگه بزرگ شده، برای خودش مردی شده، دیگه کم کم باید ریش و سیبیلش دربیاد. پس دیگه باید کمتر شیر بخوره در عوض غذا بیشتر بخوره.
پسر در حالی که هنوز هم به شیر خوردنش ادامه می دهد می گوید: جالب بود!!!!!!
یعنی انگار نه انگار! سخنانم به منزله ی داستانی بیش نبود.....
پسر در حالی که هنوز هم به شیر خوردنش ادامه می دهد می گوید: جالب بود!!!!!!
یعنی انگار نه انگار! سخنانم به منزله ی داستانی بیش نبود.....
۹۳/۱۰/۲۹