غنچه ی باز

غنچه ی باز
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

مو ... بودن با نبودن؟!

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۳ ب.ظ
غنچه ی باز مودار پا بر عرصه ی وجود نهاد! وقتی به دنیا آمد موهایی بلند، پرپشت و مشکی داشت. موهایش نرم و زیبا بودند. هفته ی دوم تولدش به سنت پیامبر بزرگمان حضرت محمد(ص)، برایش عقیقه کردیم و جمعی از فامیل به منزل ما آمده و گوشت عقیقه را نوش جان کردند. سنت است که هنگام عقیقه موی نوزاد را از ته بتراشند و هم وزن آن طلا یا نقره صدقه بدهند. اما در این مرحله ی زدن مو، اطرافیان اعتراض کردند:"حیف این موها نیست؟!"، "گناه داره بچه"، "زشت میشه"، "زمستونه سرما میخوره"، "چه کاریه حالا؟!"
خلاصه از انجام این مرحله موقتاً صرف نظر کردیم و موها را گذاشتیم سرجایش بمانــد! اما خودمان در انجام این کار مصر بودیم و هر طور بود باید بالاخره این پــروژه ی عقیقه را تمام و کمال به پایان می رساندیم. روزها گذشت، اسفند هم تمام و شد و نوروز سر رسید. سال تحویل و دید و بازدید عید و مهمانی و سیزده بدر و ... اینها همه با گل پسر مودار انجام شد و دوست و فامیل و آشنا پسر را مودار زیارت کردند! تا روز چهارده فروردین رسید. دیگر وقتش بود: دید و بازدیدها که نمام شده بود و کسی نبود زشتی(!) پسر را ببیند، زمستان هم که رفته بود. در این روز تاریخی، موهای پسر را با شماره صفر تراشیدیم و غنچه ی باز مودار:

1


2

شد غنچه ی باز کچل:

3


4

اکنون کار از کار گذشته و پسر کچل بود...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۰۸
مامان غنچه ی باز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی